سلام به دوستان گلم من شاعر نیستم ولی چیزیایی ازم بر میاد امید وارم خوشتون بیاد.
لطفا اگه شما هم شعری داشتید تو نظرات بذارید تا با نام شما درجش کنیم.
*رفتی*
عشقي نيست بين ما ديگر نگو نامه مرا
من که بودم يارِ تو کردي فراموشم چرا
بودو گذشت خاطره هاي ماندني
خاطره هاي اين دو روز زندگي
خاطره ها کنار هم نامه تو را زنده کند
خاطره نيست يادتو گرچه به تو وابسته ام
بودو گذشت هرچه که بود
اما نبودي پيشه من
رفتي چرا تنها شدم
رفتي که باز دل بشکني
رفتي که باز اشکم دراد
رفتي که من ديووانه شم
رفتي ولي روزي مياد
روزي از اين روز خدا
بايد بگي رفتي چرا
رفتي شکستي قلبه من
قلبي که زخم ها خورده بود
قلبي غريق از شوق ذوق
قلبي که عاشق يافته بود
قلبي که عشق را حس کرده بود
قلبي که عاشق مانده بود
اما تو رفتي بي دليل
اما نشد اين باورم
اين رفتنت در ذهن من
انگار فريبم داده بود
رفتي اما بي دليل
رفتي هزاران حرف مانده بود
من را بگو عاشق شدم
عاشق نبود اين ياره من
ولي چرا وابسته کرد
من را بخود رفتو نگفت
رفتي که حالا بنگري
بنگر به من حالم ببين
نامم دگر يادش نبود
گويد به من نامت چه بود
عشق مرا نگاه بکن
ما که برايش مرده ايم
ما که نبوديم دشمنش
اما چرا اينگونه بود
گويد به من اي عشقه من
عاشق شدم اما دگر
گويم که رفتي بي دليل
گويد که دست ور دار زمن
گويم که گفتي عاشقم
گويد تونيستي عقشه من
من را بگو حالم چه شد
رنگي به رويم مانده بود
رنگي از اين شکست عشق
رنگي که قلبم ديده بود
رنگي نبود در باورم
رنگي که گر فکرش کني
رنگي جدايي ميشود
رنگـــــي نبود در صورتم
من را بگو خاموش شدم سر را به زير انداختمو
راهيه راه خود شدم